بزرگترین مرجع دانلود موزیک و موزیک ویدیو

نويسنده وب

-------------لیست خوانندگان-------------

امکانات وب

    ورود اعضا:

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 195
    بازدید دیروز : 11
    بازدید هفته : 215
    بازدید ماه : 195
    بازدید کل : 116843
    تعداد مطالب : 580
    تعداد نظرات : 176
    تعداد آنلاین : 1

    تاریخ تاسیس:1391/11/10

    خبرنامه


    با نوشتن ایمیل خود در کادر زیر و فشردن دکمه ثبت ، جدیدترین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت نمایید

    خبرنامه

    ایمیل خود را وارد نمایید


تبلیغات سایت

       
       
       
       

نویسنده : امیررضاآزادگان

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
تنها چیزی که ما ازش میترسیم، ترس از خودِ ترس است......
(روزولت)

گر بدین سان زیست باید پاک…
من چه ناپاکم اگر ننشانم از
ایمان خود، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک!
شاملو

رویا های کوچک نداشته باشید چون انها تواناای به حرکت در اوردن قلب شما را ندارند یوهان ولف گانگ فان گوته

در زمانی که لبخند آدم ها از زمین خوردن توست برخیز تابگریند
کوروش کبیر

حرفی برای گفتن اگر بود دیوارها سکوت نمی کردند

آنچه میخواهیم نیستیم و آنچه هستیم نمیخواهیم ٬ آنچه دوست داریم نداریم

و آنچه داریم دوست نداریم ٬ و عجیب است هنوز امیدوار به فردائی روشن هستیم . . .

آدمهاي طمعکار نقطه مقابل آدمهاي بلند پرواز هستن..
طمعکارها از پايين ترين نقطه شروع ميکنن و به لقمه هاي بزرگ ميرسن... بلند پروازا از بلندترين نقطه شروع ميکنن و به پايين ترين ها ميرسن!

بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق شوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق

قدیم بوی ایمان میدادیم الان ایمانمان بو میدهد!!
قدیم دنبال گمنامی بودیم الان مواظبیم ناممان گم نشود!!
قدیم پشت خاکریز سنگر می گرفتیم الان پشت میز!!
قدیم رو در اتاق می نوشتیم فرماندهی از آن حسین است الان مینویسیم با وضعیت مرتب و با هماهنگی وارد شوید!!
((شهید شوشتری))

توانایی مهمه ولی نیت از توانایی مهمتره. عنکبوت باشش دست وپا برای شکار مگس تار میتنه. وکرم ابریشم به ظاهربی دست وپابرای پروانه شدن وپرواز. ولی نتیجه کار رو ببین که کدوم بی ارزشه ؟؟؟ وکدوم با ارزش؟؟؟

با خودتان که خوب تا نکنيد ، روزگار شما را تا ميکند ، مي کند توي پاکت و مي اندازد توي صندوق پستي ؛ به يک مقصد نامعلوم

امروز صبح که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :زندگی چه میگوید؟.....
جواب را در اتاقم پیدا کردم....
پنکه گفت:خونسرد باش ... سقف گفت:اهداف بلند داشته باش ...... پنجره گفت:دنیا را بنگر ... ساعت گفت : هرثانیه با ارزش باش .... آینه گفت :قبل از هرکاری ،به بازتاب بیندیش ....تقویم گفت : به روز باش.... در گفت:در راه هدفهایت سختی ها را هل بده و کنار بزن.... و زمین گفت :با فروتنی نیایش !!!!!!!

 

بــــــه یــــاد داشـــتـه بـــــاش :
آیـــــنـده کــــتـابـی اســت کـــه امــــروز مــــی نـــــویــسی
پـــــس چــــیـــزی بــــنـویـــس کـــه فـــــردا از خــــوانــدن آن لـــــذت بــــبـری . . .

سکوت سرشار از ناگفته‌هاست و ناگفته‌ها پربهاترین داشته‌هاست.

دوست بدار آنهاییکه در زندگی ات نقش داشتن نه آنها که برایت نقش بازی کردن...

وقتی سر دعوا ها و مشکلات همش تو کوتاه میای کم کم انقدر کوتاه میشی که بعضی ها فکر میکنن صندلی هستی و سوارت میشن و پایین هم نمیان.

عشق مثل مرگ است،همه چیز را تغییر می دهد(جبران خلیل-جبران)

بزرگی میگفت:
به کرم های دور و برت پیله نکن،چون "توهم"پروانه شدن می گیرند

نویسنده : امیررضاآزادگان
جک

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
غضنفر گلاب به روتون میره توالت تا میشینه گلاب به روتون بادگلو (آروق) میزنه به خودش میگه ای بابا بازم که برعکس نشستمشما يادتونه چوب بستني رو ميذاشتيم لاي انگشتامون بعد دستو محکم ميکوبيديم روي پا تا چوب بستني بشکنه،بعد احساس بروسلي رو پيدا ميکرديم.تازه مدادم ميذاشتيم ولي انگشتا ب طرز فجيعي درد ميگرفت.

بچه : بابا نقاشيم قشنگه؟؟!
پدر: آره بابايي چي كشيدي؟؟!
بچه : يه گاوه داره علف ميخوره...
پدر : پس كوش علفش؟!
بچه : گاوه خــــــــــــــوردش...
پدر : كوش گاو؟!!!!!
بچه : علفشو خورد رفت...!!!! :)

دوست دخترم از خونشون زنگ زده بود بهم داشتيم حرف ميزديم يهو قطع شد!
موبايلشو گرفتم گفتم چرا قطع كردي؟
گفت شارژم تموم شد :|
يادش بخير دختر خوبي بود فقط از اين خز بازيا زياد داشت :|

من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:
1.الان توی اینترنتی
2. الان توی 4جوکی.
3. یک انسان هستی
4.الان داری پست منو میخونی
5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ
7.الان داری امتحان میکنی
8.الان خنده ات گرفت
9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام
10. الان چک کردی ببینی واقعا جا انداختم عدد 6 رو یا نه
11. الان باز خندیدی
12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
13. الان چک کردی ببینی کدومه
14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی
15. ولی نمیدونی که منم درم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم :-" با کمال صداقت عرض میکنم ک این پیام فقط جهت کم کردن امتیازات منفی میباشد و هیچگونه ارزش دیگری ندارد...!
دوست عزیز بعد از خواندن این پیام لبخند بزنید و ب کار خود ادامه دهید...:

ملت یه پاشون شماله یه پاشون انکارا ,ما یه پامون alone0058 یه پامون دسشویی

نویسنده : امیررضاآزادگان
ترفند دختربچه باهوش / طنز

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی، می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!

نویسنده : امیررضاآزادگان
شب و موتوری کیف قاپ

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:

یه شب که تا دیر وقت بیرون بودم وقتی داشتم به خونه برمی گشتم همه جا تاریک بود و توی کوچه کسی نبود پشت سر من یه موتوری که لباس سیاه تنش بود با کلاه کاسکت پیچید تو کوچه, یهو خوف برم داشت کیفم رو سفت چسبیدم و سرعتم رو زیاد کردم, وقتی به من نزدیک شد دیگه داشتم میدویدم با وحشت وارد ساختمون شدم دیدم اونم پیاده شده و داره دنبالم میاد قلبم تند تند میزد پله های ساختمون رو دوتا یکی بالا میرفتم وقتی به من رسید قلبم ایستاد و یه جیغ خفیف کشیدم, اون از من چندتا پله بالاتر رفت که باصدای من به طرفم برگشت اونجا بود که فهمیدم این یارو همسایه واحد بالاییمونه برگشت گفت خانوم اتفاقی افتاده؟
با خجالت گفتم نخیر.
گفت تشریف میبرین بالا؟
یهو متوجه شدم که اینقد ترسیده بودم نفهمیدم کی واحد خودمون رو رد کردم و داشتم میرفتم بالا.
از شرم سرم رو پایین انداختم با سرافکندگی رفتم پایین.
حالا هروقت منو میبینه یه لبخند معنا دار بهم میزه که دوس دارم خفش کنم !

نویسنده : امیررضاآزادگان
مهندس و برنامه نویس / طنز

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافت طولانی هوایی در کنار یک دیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامه نویسه میگه مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کنه محترمانه عذر خواهی میکنه و رویشو بر میگردونه تا بخوابه.
برنامه نوسه دوباره میگه بازی سرگرم کننده ای است من از شما یک سوال می کنم اگر نتوانستید 5دلار به من بدهید بعد شما از من سوال کنید اگر نتوانستم 5دلار به شما میدهم.
مهندس دوباره معذرت خواست وچشماشو بست که بخوابه.
برنامه نویسه پیشنهاد دیگری داد گفت اگر شما جواب سوال منو بلد نبودید 5 دلار بدهید اگر من جواب سوال شما رو بلد نبودم 200 دلار به شما میدهم .
این پیشنهاد خواب رو از سر مهدس پراند و رضایت داد که بازی کند.
برنامه نویس نخست سوال کرد .فاصله زمین تا ماه چقدر است؟؟ مهندس بدون اینکه حرفی بزند بلا فاصله 5 دلار رو به برنامه نویس داد حالا مهندس سوال کرد .
اون چیه وقتی از تپه بالا میره 3 پا داره وقتی پایین میاد 4 پا؟؟ برنامه نویس نگاه متعجبانه ای انداخت ولی هرچی فکر کرد به نتیجه نرسید بعد تمام اطلاعات کامپیوترشو جستجو جو کرد ولی چیز به درد بخوری پیدا نکرد بعد با مودم بیسیم به اینترنت وصل شد و همه سایت ها رو زیر رو کرد به چند تا از دوستا شم ایمیل داد با چندتا شون هم چت کرد ولی باز هیچی به دست نیاورد بعد از 3 ساعت مهندس رو بیدار کرد و 200دلار رو بهش داد مهندس مودبانه پول رو گرفت و رویش رو برگرداند تا بخوابد.
برنامه نویس او را تکان داد گفت خوب جواب سوالت چه بود؟؟ مهندس بدون اینکه کلمه ای بر زبان بیاورد 5 دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خــــــوابید!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : حسن کل کل با مهندس جماعت خطرناکه حسن !!! (
مهندس هم جواب رو بلد نبود و در جواب سوال برنامه نویس باز 5 دلار داد بهش )

نویسنده : امیررضاآزادگان
حقه روز امتحان 4 دانشجو / طنز

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خوندن به تفریح رفته بودن و هیچ آمادگی برای امتحان نداشتن.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای رو سوار کردن . به این صورت که سر و صورتشون رو کثیف کردن و مقداری هم لباساشون رو پاره کردن و تو ظاهرشون تغیراتی رو به وجود آوردن .
بعد به دانشگاه پیش استاد رفتند. ماجرا را این طور برا استاد گفتن... که دیشب به یه مراسم عروسی در خارج از شهر رفته بودیم. و در راه برگشت از شانس بد ما یکی از لاستیک های ماشین پنچر شد وبا هزار زحمت وهل دادن ماشین رو به حایی رسوندیم و این طور بود که به امادگی لازم برای روز امتحان نرسیدیم در نهایت قرار میشه که استاد سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر برگزار کند.
اون ها هم خوشحال از این موفقیت سه روز تمام درس می خونن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن . استاد عنوان میکنه به خاطر خاص و خارج از نوبت بودن امتحان باید هرکدوم تو یه کلاس بشینند و امتحان بدن. انها هم به دلیل امادگی کامل موافقت میکنن...
امتحان حاوی دو سوال بود......
1- نام و نام خانوادگی (6نمره)
2- کدام لاستیک ماشین پنچر شد؟
(14نمره)
الف) لاستیک سمت راست جلو
ب)لاستیک سمت چت جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چت عقب
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : اساتید دانشگاه خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکنید باهوش و زرنگ هستند !

نویسنده : امیررضاآزادگان
پوشک بچه های امروزی ! ( آخر خنده )

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:

یادش بخیر ما که بچه بودیم ، یه دستمال کهنه ای ، لنگ ماشینی چیزی پیدا میکردن میذاشتن لای پامون بقچه میکردن تا یه هفته بعد بازش کنن الان پوشک زدن واسه بچه با خروجی هوا از هردو طرف ، 8 لایه محافظ ، ویتامینه ، همراه با عصاره مالت ، 12 ایربگ ،گیربکس اتوماتیک ,لامپ های زنون , کروز کنترل ، سنسور عقب ، تهویه مطبوع ، سیستم سرمایشی و گرمایشی هوشمند ، با ال سی دی و خلاصه فول آپشن دیگه ! از ال سی دی هم توشو نشون میده دیگه لازم نیست را به را بازش کنن ...

نویسنده : امیررضاآزادگان
لاف زدن تهرانی، اصفهانی، شیرازی و آبادانی !

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند :
تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم !
اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم !
شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !
سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند 
.
.
.
.
.
.
آبادانی قهوه خود رو هم زد. خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت،
یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت:
نمیفروشم....!!!

نویسنده : امیررضاآزادگان
حکایات شبهای امتحان / شعر طنز

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !
خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !
هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود...!

نویسنده : امیررضاآزادگان
گـلـه مـيـكـرد زِ مـجـنـون لـيـلـي

ساعت ارسال:21:17
دیدگاه ها:
گـلـه مـيـكـرد زِ مـجـنـون لـيـلـي كـه شـده رابـطـه‌ مـان ايـمـيـلـي
حــيــف ازان رابـطـة انـسـانـي كـه چـنين شـد كـه خـودت ميداني
عـشــق وقـتـي بـشـود دات‌كـامي حـاصلـش نـيـسـت بـجـز نـاكـامـي
نـازنـيـن خـورده مگـر گـرگ تورا؟ برده يا "دات‌كام" و"دات اُرگ" تورا؟
بــهــرت ايـمـيـل زدم پـيشـترك جـاي "سابجكت" نـوشـتم بـه درك
بـه درك گـر دل مـن غمگين است بـه درك گـر غم مـن سنگين است
بـه درك رابـطـه گر خورده تَـرَك قـطـع آنـهم بـه جـهـنـم، بـه درك!
آنـقـدر دلـخـور ازيـن ايـمـيـلـم كـه بـه ايـن رابـطـه هـم بـي ‌مـيـلم
مـرگ لـيـلي، نِت و مِت را ول كن هـمـه را جاي "اوكِي" ، "كنسِل" كن
OFF كـن كـامـپـيـوتـر را جـانـم يـار مـن بـاش و بـبـيـن مـن ON ام
اگـرت حـرفـي و پـيـغـامـي هسـت روي كـاغـذ بـنـويـس بــا دسـت
نــامـه يـك حـالـت ديـگـر دارد خـــط ِ تـو لـطـف ِ مـكـرر دارد
خسته ازFont و زِFormat شده‌ام دلـخـور از گـردالـيِ @ شــده‌ام
كرد "ريـپـلاي" بـه لـيـلـي مـجـنـون كه دلم هست ازين "سابجكت"خون
بـاشـه فـردا تـلـفـن خـواهـم كـرد هرچه گفتي كـه بكن خـواهم كـرد
زودتـر پـيـش تـو خـواهـم آمـد هي مـرتـب بـه تـو سر خـواهـم زد
راسـت گـفتـي تـو عـزيـزم لـيـلـي ديــگر از مــن نــرسـد ايـمـيـلي
نـامـه ‌اي پـسـت نـمـودم بـهـرت بـه امـيـدي كـه سـرآيـد قـهـرت
صفحه قبل 1 ... 50 51 52 53 54 ... 58 صفحه بعد

درباره وب


رسانه .::kingmusic20::. روزانه با جديدترين موزیک و موزیک ويديوهاي ايراني و خارجي بروزرساني مي شود.همواره نظرات خود را را پيرامون سايت با ما در ميان بگذاريد. باسایت ما بروزباشید.